پرسید از آن چنار که «تو، چند ساله ای؟» گفتا: «دویست باشد و اکنون، زیادتی است
[بوته ی] کدو از چنار پرسید: تو چند ساله ای؟ [چنار] پاسخ داد: بیش از دویست سال دارم.
خندید ازو کدو، که «من از تو، به بیست روز بر تر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟»
از این حرف چنار، خندید و گفت: من با بیست روز سن، از تو بلندتر شدم، بگو تنبلی تو (دیر رُشد کردن تو) به خاطر چیست؟
او را چنار گفت: «که امروز، ای کدو باتو مرا هنوز، نه هنگامِ داوری است
گفت: ای کدو، من امروز درباره ی تو قضاوت نمی کنم. (امروز ، وقتِ قضاوت نیست)
نکته دستوری:
«او» در این بیت، مفعول نیست، زیرا حرف «را» به معنی «به» است و نشانه ی مفعول نیست.
بیت از سه جمله تشکیل شده است.
کدو ß منادا
فردا که بر من و تو، وَزَد باد مهرگان آنگه شود پدید، که نامرد و مرد کیست»
فردا (آینده) وقتی باد پاییزی بر من و تو بوَزد، معلوم می شود که بین من و تو چه کسی مرد (توانا و قوی) و چه کسی نامرد (ضعیف و ناتوان) است.
آرایه ادبی:
نامرد و مرد ß تضاد
مصراع دوم کنایه و ضرب المثل است.
این شعر به صورت مناظره و شیوه ی جان بخشی بین بوته ی کدو و درخت چنار سروده شده است.
در این شعر، ناصر خسرو با شیوه ی مُناظره (گفت و گو کردن دو کس یا دو چیز با هم) داستانی را به وجود آورده است که در آن، دو شخصیت «کدوبُن» و «چنار» با استفاده از آرایه ی «تشخیص» با هم گفت و گو و بحث می کنند. چنار، سنّ بیشتری دارد و تجربه ی آن هم از کدوبُن خیلی بیشتر است و این مفهوم را به کدوبُن یاد آوری می کند که:
نباید زود قضاوت و داوری کنی. همچنین باید از غرور و خودخواهی نابجا دوری کنی.
حکیم ابومعين ناصرخسرو قبادیانی در ۳۹ هـ.ق در بلخ زاده شد. او در زمینه های حکمت، فلسفه، شعر و ادب، فعالیّت داشته است. ناصر خسرو در سنّ چهل سالگی بر اثر خوابی که دید، دگرگون شد و به سفر حج رفت و در مدّت هفت سال به سرزمین های گوناگون سفر کرد. آثار ناصر خسرو عبارت اند از:
وَجهِ دین، سفرنامه، دیوان اشعار و … .
ناصر خسرو در ۴۸۱ قمری در مگان، در گذشت.